مامانهای خانوم و آقاه هم کلی از آینده جوانانشون می گفتن . مامان آقاه کلییییییی دلواپس بود . چرا نمی دونم .
غزل خانوم به آرشین کیک نمیداد . ولی زورکی بستنی داد بهش خورد عزیز من ..........
پسره قد بلند ود و از سر دختره زیاد بود . دختره لاغر و خوش تیپ بود . با یه مانتو کوتاه و توپپپپپپپپ .
به غزل گفتم چرا مانتو تو کوتاه یه اخمی کرد و گفت اااااااااا من از همتون ساده ترم که